شب عاشورا
روز تاسوعا ما و خاله اکرم روژين عزیزم قبل از ظهر رفتيم خونه مادرجون روژين خانم نهار رو اونجا خورديم و بعد از ظهر من و خاله اكرم و روژين جون و مادرجون روژين رفتيم خونه يكي از اقوام براي نذري دادن روژين هميشه دوست داره هرجا كه مي ره پيش مليكا باشه خلاصه بعد از رفتن سر نذري و با مليكا رفتند پارك بنفشه كه هيئت ببنند تو راه كه مي رفتيم نمايشگاه صحنه كربلا را درست كرده بودند رفتيم اونجا براي روژين خيلي جالب بود كه اين نمايشگاه رو چه جوري درست كردند و يك سره از من و زنداييش سئوال مي كرد خيلي خوشحال بود كه داره هيئت ها رو مي بينه و كنار دختر داييشه . دوست دارم هميشه بتونم روژين رو كنار دخترداييش ببرم چون بودن با اون براش خيلي لذت بخشه . روژي...
نویسنده :
مامان روژين
8:57